مرحوم شیخ صدوق (متوفای 381 هجری قمری) ماجرای تأسیس جمکران را در کتاب «مونس الحزین فی معرفة الحق والیقین» به طور مشروح بیان کرده است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از سؤالات مهمی که درباره مسجد مقدس جمکران میپرسند این است که «سند آن چیست؟ و اسرار و برکات آن مسجد چگونه است؟» مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی به این سؤال، پاسخ گفته است که خلاصه آن از نظر میگذرد. یکی از مکانهای مقدس و منتسب به امام زمان (عج) مسجد مقدس جمکران است که در شش کیلومتری شهر مذهبی قم قرار دارد. این مسجد بیش از یک هزار سال پیش به فرمان آن حضرت در بیداری ـ نه در خواب ـ تأسیس شد که جلوهگاه عنایات و کرامات امام زمان (عج) و میعادگاه منتظران و شیفتگان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است. ماجرای بنای مسجد جمکران مرحوم میرزا حسین نوری در کتاب نجم الثاقب درباره تاریخچه تأسیس مسجد جمکران، شیخ فاضل حسن بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب تاریخ قم از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین (از تألیفات شیخ صدوق) بنای مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است: شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی میگوید: من شب سه شنبه 17 ماه مبارک سال 393 هـ ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و خواسته امام مهدی(عج) را اجابت کن که تو را میخواند. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد (جمکران) است آوردند. حضرت مهدی مرا به نام خواندند و فرمودند: «برو به حسن بن مسلم بگو: این جا زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده و شریف کرده است تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کردهای ...». حسن بن مثله عرض کرد: سید و مولای من! مرا در این باره نشانی لازم است، زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند. امام فرمودند: «تو برو رسالت خود را انجام بده، ما در این جا، علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سید ابوالحسن و بگو تا بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چندساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند و باقی وجوه را از رهق به ناحیه اردهال که ملک ماست، بیاورد و مسجد را تمام کند و نصف رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند. مردم را بگو تا به این مکان روی بیاورند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیّت مسجد در هر رکعتی یک بار سوره حمد و هفت بار سوره «قل هو الله احد» بخوانند و تسبیح رکوع و سجود را هفت بار بگویند و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، (به این تربیت) که در هنگام خواندن سوره حمد چون به (ایاک نعبد و ایاک نستعین) برسند، آن را صد بار بگویند و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند، تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی که نماز تمام شد، تهلیل (لااله الاالله) بگویند و تسبیح فاطمه زهرا(علیها السلام) را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش بفرستند». پس از آن، حضرت به من اشاره کردند که برو! چون مقداری راه پیمودم، مرا صدا کردند و فرمودند: «در گله جعفر کاشانی (چوپان) بُزی است، باید آن بز را بخری، اگر مردم پولش را دادند با پول آنان خریداری کن و گرنه پولش را خودت بپرداز. فردا شب آن بز را بیاور و در این (محل) قربانی کن و گوشت آن را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد. آن بز أبلق است، موهای بسیار دارد، هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازه یک درهم، در دو طرف آن، سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر است». آنگاه به راه افتادم. حسن بن مثله میگوید: من به خانه رفتم و همه شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد، نماز صبح خواندم، به نزد علی منذر رفتم و قضیه را با او در میان نهادم و همراه علی منذر به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: به خدا سوگند که نشان و علامتی را که امام فرموده بود، این جا نهاده است و آن، (این حدود مسجد) با میخها و زنجیرها مشخص شده است. آن گاه به نزد سید ابوالحسن الرضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم، غلامان ایشان گفتند: شما از جمکران هستید؟ گفتیم: آری. پس گفتند: از اول (صبح) سید ابوالحسن در انتظار شماست ... . به حضورش رسیدیم. گفت: ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم شخصی در عالم رؤیا به من گفت: شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان از جمکران پیش تو خواهد آمد، آن چه بگوید اعتماد کن و گفتارش را تصدیق کن. از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم. حسن بن مثله داستان را مشروحاً برای او نقل کرد. سید ابوالحسن دستور داد بر اسبها زین نهادند و به سوی ده جمکران رهسپار گردیدند. چون به نزدیک ده رسیدند، جعفر (چوپان) را دیدند که گلهاش را در کنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله به میان گله رفت و آن بز که از پشت گله می آمد به سویش دوید. حسن بن مثله آن بز را گرفت. سپس آن را به جایگاه آوردند و سر بریدند. سید ابوالحسن به محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را گرفت. آن گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به بنای مسجد پرداختند. سید ابوالحسن الرضا، زنجیرها و میخها را به قم آورد و در خانه خود نگه داری کرد و هر بیمار صعب العلاجی اگر خود را به زنجیرها میمالید، شفا مییافت. منابعی که درباره مسجد جمکران گزارش دادهاند 1. مرحوم شیخ صدوق (متوفای 381 هـ ق) داستان تأسیس جمکران را در کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین مشروحاً بیان کرده است. 2. حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، صاحب کتاب تاریخ قم، تفصیل قضیه مسجد جمکران را از کتاب شیخ صدوق نقل کرده است. 3. علامه محمد باقر مجلسی (متوفای 1110 هـ ق) در مورد کتاب تاریخ قم مینویسد: کتاب معتبری است، ولی نسخه عربی آن را ندیدم، بلکه ترجمه فارسی آن را مشاهده کردم. 4. محدث بزرگ، سید نعمت الله جزایری ترجمه فارسی کتاب تاریخ قم را مشاهده و قضیه بنای مسجد مقدس جمکران را با خط خود از آن نقل کرده است. 5. میرزا عبدالله افندی اصبهانی، (متوفای 1113 هـ ق) نسخهای از ترجمه فارسی کتاب تاریخ قم را در قم مشاهده و گزارش آن را در تألیف خود، ریاض العلماء، ذکر کرده است. 6. سید امیر محمد اشرف (متوفای 1145 هـ ق) معاصر علامه مجلسی، متن عربی کتاب تاریخ قم را مشاهده و از آن نقل نموده است. 7. متن عربی تاریخ قم به دست آقا محمد علی کرمانشاهی، فرزند وحید بهبهانی، (متوفای 1216 هـ ق) رسیده و وی در حاشیه خود بر کتاب نقد الرجال تفرشی، خلاصه قضیه را از نسخه عربی آن نقل کرده است. 8. محدث بزرگ، میرزا حسین نوری (متوفای 1320 هـ ق) داستان و قضیه حسن بن مثله را از ترجمه تاریخ قم، از دست خط سید نعمت الله جزایری، در کتاب جنة المأوی آورده است. با توجه به منابع فوق میتوان گفت، گرچه منبع اول قضیه تأسیس مسجد جمکران، یعنی کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین، در طول زمان مفقود شده، ولی حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، که به کتاب و مؤلف شریف آن دست رسی داشته در کتاب تاریخ قم از آن کتاب نقل نموده و دیگران در قرون بعدی نسخه عربی و ترجمه فارسی آن را مشاهده و از آن نقل کردهاند. آیت الله العظمی مرعشی نجفی میفرماید: این مسجد شریف مورد احترام کافّه شیعه بوده است، از غیبت صغری تا به امروز که حدود یک هزار و بیست و دو سال میشود و همین طور که شیخ بزرگوار مرحوم صدوق کتابی به نام مونس الحزین دارند که حقیر آن نسخه را ندیدهام ولی مرحوم آقای حاج میرزا حسین نوری، استاد حقیر از آن کتاب نقل میفرماید، و بالجمله این مسجد مقدس مورد احترام علمای اعلام و محدثین کرام شیعه بوده و کرامات متعددی از مسجد جمکران دیده شده است. اسرار و برکات مسجد مقدس جمکران فضیلت عبادت در مسجد جمکران از عبادات مهمی که در این مسجد انجام میگیرد دو نمازی است که به توصیه حضرت ولی عصر (عج) زایران این مسجد به جا میآورند. در اهمیت این دو نماز همین بس که آن حضرت میفرماید: «فَمَن صَلّا هُما فَکانَّما صلّی فی البیت العتیق» هر کس این دو نماز را بخواند، گویی در خانه کعبه نماز خوانده است. ملاقات با امام زمان (عج) از زمان بنای مسجد جمکران (373 هـ ق) تا به امروز هزاران نفر از مشتاقان دیدار ولی عصر(علیه السلام)به وصال معشوق خویش رسیدهاند که گوشههایی از این ملاقاتها در کتابهای زیادی که در این باره نوشته شده، انعکاس یافته است. مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی میفرماید: حضرت صاحب الزمان (عج) در این مسجد به طور مکرر دیده شده است. شایان ذکر است که همواره لازم نیست ادعای ملاقات با امام زمان علیهالسلام مورد انکار قرار گیرد. چون در توقیعی که امام زمان علیهالسلام به آخرین نایب خویش در زمان غیبت صغری نوشتهاند، تنها افرادی را که «به عنوان نایب خاص» ادعای مشاهده حضرت را کردهاند، دروغگو معرفی شدهاند. حکایت تشرف میرزا تقی تبریزی خدمت امام زمان (عج) یکی از علمایی که چندین بار خدمت امام زمان (عج) رسیده مرحوم میرزا تقی زرگری تبریزی است. یک صبح پنج شنبهای، وی با حالت خوشی به طرف مسجد مقدس جمکران حرکت میکند. عدهای از دوستان او که منتظرش بودند گمان میکنند که آقای زرگری نیامده است. از طلّابی که از مسجد میآمدند میپرسند: شما آقای زرگری را ندیدهاید؟ آنها میگویند: چرا، او با سید بزرگواری به طرف مسجد جمکران میرفت. رفقای ایشان به طرف مسجد جمکران میروند وقتی وارد مسجد میشوند، میبینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است. او را به هوش میآورند و از او میپرسند چرا بیهوش شدی؟ او میگوید: من دیدم حال خوشی دارم لذا تنها به طرف مسجد جمکران حرکت کردم. در راه با حضرت بقیة الله مناجات میکردم تا به مقابل محراب مسجد رسیدم و در همین حین اشعاری قرائت میکردم و اشک میریختم. ناگهان صدایی از طرف محراب بلند شد و پاسخ مرا داد. من طاقت نیاوردم و از هوش رفتم. حکایت تشرف آیت الله بافقی خدمت امام زمان (عج) آیت الله محمد تقی بافقی در دوره مرجعیت حضرت آیت الله حائری یزدی (ره) مقسّم شهریه طلبهها بود. طلبهها از ایشان درخواست عبای زمستانی میکنند. ایشان مسئله را با آیت الله حائری در میان میگذارد. آیت الله حائری میگوید: من (جز توسل) راهی ندارم که از آن حضرت بگیرم. آیت الله بافقی عرض میکند: من ان شاء الله از حضرت میگیرم. شب جمعه به مسجد جمکران میرود و روز جمعه بر میگردد و به مرحوم حائری میگوید: حضرت صاحب الزمان (عج) وعده فرمودند که فردا چهارصد عبا مرحمت میفرمایند. روز شنبه (یک روز بعد) یکی از تجار چهار صد عبا میآورد که در بین طلبهها تقسیم میشود. مسجد جمکران محل برآورده شدن حاجات و برطرف شدن گرفتاریها مسجد جمکران در طول تاریخ همواره مورد توجه علما و شیعیان بوده است. عده زیادی با تشرّف به این مکان شریف و توسل به حضرت مهدی علیهالسلام حاجات خود را گرفتهاند. مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی میفرماید: حقیر خود مکرر کراماتی از آنجا مشاهده کردهام. چهل شب چهارشنبه مکرر موفق شدم که در آن مسجد بیتوته کنم و حاجات خود را بگیرم. جای تردید نیست که این مسجد از مکانهایی است که مورد توجه و محل نزول برکات الهی است و پس از مسجد سهله که در کوفه به وجود حضرت ولی عصر منتسب است، بهترین جایی است که به امام زمان (عج) انتساب دارد. مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی فرمودند: هر وقت برای حضرت آیت الله بروجردی مشکلی پیش میآمد، مرحوم پدرم که خود از عاشقان امام زمان (عج) بود و علاقه زیادی به مسجد مقدس جمکران داشت به محضر آقا عرض میکرد: یک قربانی برای مسجد جمکران بفرستید تا دفع مشکل شود. آیت الله نوری همدانی در همین باره میفرماید: چند سال پیش یکی از دوستان بنده درد پای شدیدی عارضش شد به طوری که از چند قدم راه رفتن عاجز بود. بعضی از اطبّا گفته بودند برای مداوا و معالجه باید روی پای او عمل جراحی صورت گیرد و تازه معلوم نیست که عمل نتیجه بخش باشد. یک شب چهارشنبهای این بنده خدا به منزل ما آمد و سپس به مسجد جمکران رفت. هنگام صبح در حالی که خوشحال بود و پاهایش کاملاً خوب شده بود مراجعت کرد. حکایت شفای بیمار به نقل از آیت الله احمدی میانجی در پایان این بحث حکایت کوتاه دیگری را از دریای عنایات حضرت صاحب الزمان (عج) که به مسجد مقدس جمکران مرتبط است از زبان آیت الله احمدی میانجی بیان میکنیم. ایشان به نقل از فردی میگوید: پسرم مبتلا به بیماری سل شده بود و من خرج دکتر و دوا را نداشتم با پسرم عریضهای نوشته و به مسجد جمکران بردیم، نماز خواندیم و دعا کردیم و برگشتیم. دو روز بعد به تهران جهت معاینه به نزد دکتر رفتیم. وقتی دکتر معاینه کرد، گفت: بچهات را برای چه آوردهای؟ گفتم: ایشان سل دارد. گفت: نه ایشان سالم است. من فهمیدم که از برکت امام زمان در مسجد جمکران، الحمدلله پسرم خوب شده است. در پایان این کلام نورانی حضرت مهدی (عج) را یاد آور میشویم که میفرماید: ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمنان شما را ریشه کن مینمودند.
نظرات شما عزیزان: